loading...
یومانی ، وبلاگ فروغی
! بازدید : 59 چهارشنبه 30 بهمن 1398 نظرات (0)

شاه جم جاه کلامی که بیان فرماید

از کمال شرفش نقش نگین باید کرد

« دل ما را ز چه رو زار و حزین باید کرد

عاشقی کفر نباشد نه چنین باید کرد

بادهٔ صاف به یاران کهن باید کرد

نظر لطف به عشاق غمین باید کرد

ما گدایان را از درگه خود دور مکن

که ترحم به گدایان به از این باید کرد

از بر خسته دلان چند به تندی گذری

بعد از این مرکب آهسته به زین باید کرد

این چنین حسن و لطافت که تو داری تا حشر

سجده بر آدم و حوا و به طین باید کرد

پرتو روی تو روشن کند این عالم را

پس از این روی تو با ماه قرین باید کرد

پرده از صورت زیبای تو باید برداشت

ماه رویان همه را پرده‌نشین باید کرد

همچو طاووس چو سرمست خرامی در باغ

توتیای مژه را خاک زمین باید کرد

روش کبک دری داری و چشم آهو

صید این قسم شکاری به کمین باید کرد

! بازدید : 73 چهارشنبه 30 بهمن 1398 نظرات (0)

این چار رباعی از شه تاجور است

کارایش دیوان قضا و قدر است

چون بنویسی دهندهٔ کام دل است

چون بسرایی برندهٔ هوش سر است

«امروز سوار اسب رهوار شدم

از بهر شکار سوی کهسار شدم

آن قدر به چنگ باز و تیهو آمد

کز کثرت قتلشان در آزار شدم»

«باران ز هوا هم چو سرشکم آید

وز آمدنش به دشت رشکم آید

زان راه که باریدن باران ز چه روست

آنجا که چو سیل از مژه اشکم آید»

«دیدار تو دیدنم میسر نشود

هیچم به تو ماه روی رهبر نشود

هر چند کز آتش غمت می‌سوزم

لیکن گویم که چون تو دلبر نشود»

«دوری تو کرد زار و رنجور مرا

بی روی تو دیو است کنون حور مرا

گر وصل تو بار دگرم دست دهد

در هر دو جهان بس است منظور مرا

! بازدید : 47 چهارشنبه 30 بهمن 1398 نظرات (0)

ای بهشتی رخ طوبی قد خورشید لقا

بشنو این بیت خوش از خسرو جاوید لقا

« تو اگر پای به دشت آری شیران دژم

بگریزند ز پیش تو چو آهوی ختا»

با دو زلفت سخن از مشک ختن محض غلط

با دو چشمت مثل از آهوی چین عین خطا

چشم پر خواب تو هم خسته و هم خسته نواز

زلف پر تاب تو هم عقده و هم عقده گشا

هم فکندی سر یک قوم به شمشیر ستم

هم شکستی دل یک جمع به بازوی جفا

مدعا در دل من هیچ نماند از دهنت

بس که دشنام شنیدم به مکافات دعا

دوش حرفی زدم از گوشه به چمن

تا ننازد پس از این نرگس بی شرم و حیا

خون مژگان تو امروز گذشت از سر من

تا دگر پا نگذارم به سر کوی وفا

دست خالی نتوان رفت به خاک در دوست

قدمی همرهم ای چشم گهربار بیا

بر سر طالب اگر تیغ ببارد ز سپهر

نکند دامن مطلوب خود از چنگ رها

بی‌دل شیفته هرگز نخروشد ز گزند

عاشق دلشده هرگز نگریزد ز بلا

گر فروغی لب خسرو مددی ننماید

من کجا نکتهٔ شیرین شکربار کجا

شرف کعبهٔ اسلام ملک ناصردین

آن که جان آمده در حضرتش از بهر فدا

آن شهنشاه کرم پیشه که بر خاک درش

شیوهٔ بنده بود گاه دعا، گاه ثنا

درباره ما
یومانی ، وبلاگ فروغی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 92
  • بازدید سال : 654
  • بازدید کلی : 2,085